ویل هانتینگ خوب با بازی مت دیمون، بن افلک و رابین ویلیامز ساخته گاس ون سنت از آن فیلمهایی است که اگر آن را یکبار تماشا کنید تا سالها آن را فراموش نخواهید کرد. این فیلم از محبوب ترین فیلمهای دو دهه اخیر بوده است که برنده جایزه اسکار نیز شده است. این فیلم داستان فردی است نابغه که دچار مشکلات رفتاری و اجتماعی است و در این میان به دلایلی به اجبار پیش روانشناس می رود. ویل هانتینگ خوب هرچند محصول سینمای مستقل و کارگردان آن گاس ون سنت است اما توانست یکی از برترین فیلمها با موضوع روانشناسی را خلق کند. این فیلم از فیلمهای بسیار اثر گذار و درخشان است. بازی ها در این فیلم بسیار اثر گذار هستند و دیالوگ ها به مناسب ترین شکل انتخاب شده اند. فردی نابغه که به دلیل مشکلات فراوان در کودکی وزندگیش شکل عصیان به خود گرفته و دارای اختلالات اجتماعی است اما با تلاش افرادی که یکی از آنها روانکاوی است که نقش آن را رابین ویلیامز بازی می کند می تواند مسیر درستی را انتخاب کند. ویل هانتینگ خوب در سال ۱۹۹۷ ساخته شد. فیلمنامه این فیلم نوشته مشترک مت دیمون، بن افلک است که به همراه رابین ویلیامز، استلان اسکارشگورد و مینی درایور از بازیگران اصلی آن هم بوده‌اند. داستان فیلم در مورد ویل هانتینگ جوان ۲۰ ساله‌ای است که در دانشگاه ام‌آی‌تی سریدار است و نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد اما استعداد خود را باور ندارد و هیچ تلاشی نیز در این که دیگران از این استعداد او آگاه باشند ندارد. استلا اشکارسگورد بازیگر سوئدی در نقش جرالد لمبیو پروفسور ریاضی دانشگاه ام‌آی‌تی که استعداد ویل هانتینگ را کشف می‌کند، رابین ویلیامز در نقش روان‌شناسی که با ویل هانتینگ گفتگو می‌کند و بن افلک هم در نقش چاکی سالیوان دوست صمیمی ویل هانتینگ در این فیلم بازی می‌کنند. ویل هانتینگ خوب می تواند در زندگی شما اثر بگذارد و با دیدن آن ساعتها به موضوع و نحوه تعامل ویل با روانشناسش فکر کرده و آن را تحلیل کنید. دیالوگ های این فیلم بسیار درخشان است. ویل اوایل مراجعه به روانکاوش رابین ویلیامز می خواهد او را به چالش کشیده واو را در کنترل خود گیرد. او پرخاش و عصیانش را متوجه درمانگرانش نیز می کند. اما رابین ویلیامز می کوشد بر او کنترل پیدا کند و در این میان رابطه ای صمیمانه میان آنها شکل می گیرد.
در این فیلم رابین ویلیامز به زیبایی توانسته است نقش یک روانکاو را بازی کند. او با نقش آفرینی پیچیده اش نقش یک روانکاو که تلاش می کند تا به درون ویل فردی بسیار سر سخت و لجوج که دارای قدرت سکوت و تهاجمی بالایی است نفوذ کرده و رابطه ای را میان یک درمانگر و مراجع شکل دهد. این رابطه در نهایت به رابطه ای موثر و اثر گذار برای طرفین تبدیل می شود. در این فیلنم به خوبی می توان نقش همدلی در فرایند مشاوره را مشاهده کرد.

این فیلم به حدی اثر گذار بود که توانست بعد از مرگ رابین ویلیامز در سال ۲۰۱۴، نیمکت پارکی که شخصیت ویل و روانکاوش رابین ویلیامز بر روی ان نشسته و صحبت می کنند تبدیل به بنای یادبودی رابین ویلیامزکند.