دکتر اسدی در این مقاله به ادامه معرفی خطاهای فکری میپردازند. گفتیم هر فردی در ارتباطاتش خصوصاً ارتباطهای عاطفی، دچار این خطاها میشود. این خطاها باعث واکنشهایی میشوند که متناسب با موقعیت نیستند و ارتباطات را بیشتر مخدوش میکنند.
6- برچسب منفی زدن
در این نوع خطای فکری زمانی که فرد عصبانی میشود یا چیزی مطابق میلیش نیست، به خودش یا طرف مقابلش برچسبهای منفی میزند و او را با صفات منفی خطاب میکند. دکتر اسدی مثال میزند فردی که از ناتوانی شوهرش در کسب درآمد مورد قبولش ناراضی است و هنگام دعوا به او برچسب بیعرضه میزند و با او به گونهای رفتار میکند که انگار واقعاً بیعرضه است. برچسب منفی زدن تأثیرات مخربی بر طرف مقابل دارد. فرد میتواند به خودش نیز برچسب بزند. دکتر اسدی میگوید برای مثال من خنگم. وقتی به کسی برچسب منفی میزنیم، عزت نفس و اعتماد به نفس او را تهدید میکنیم. برچسب زدن معمولاً واکنشهای دفاعی طرف مقابل را برمیانگیزاند.
7- شخصیسازی
دکتر اسدی معتقدند بسیاری از افراد از روی عادت رفتار دیگران را متوجه شخص خود میدانند. خود را بیجهت مسئول رویدادی میدانند که کنترلی بر آن نداشتهاند. برای مثال آقا در مورد مهمانی که به اتفاق همسرش رفته است صحبت میکند و میگوید چقدر غیبت میکردند، همسرش به سرعت پاسخ میدهد منظورت مادر من است؟
به نوعی هر رویدادی را به خودشان ربط میدهند. شخصیسازی منجر به احساس گناه، خجالت و ناشایسته بودن میشود.
8- ذهنخوانی
در این خطای فکری زن و شوهر از افکار و انگیزههای یکدیگر برداشت اشتباه میکنند. ذهنخوانی به پیشبینیهای اشتباه منجر میشود و بدون دلیل احساسات منفی مثل نگرانی، عدم اعتماد و … ایجاد میکند. آنچه که افراد انجام میدهند ممکن است مبهم و ناواضح باشند، همچنین ما خیلی از اوقات از انگیزههایی که باعث رفتارها میشوند آگاه نیستیم. ارزیابی و نتیجهگیری در مورد انگیزهها و دلایل رفتاری کار آسانی نیست.
دکتر اسدی مثال میزند فردی که وقتی همسرش از سرکار برمیگردد و ساکت است، اینگونه برداشت میکند که همسرش از دست او ناراحت است و به همین خاطر ساکت است. در صورتی که واقعیت امر این است فقط همسرش خسته است و کمتر حرف میزند.
9- بایداندیشی
در این نوع خطای فکری به جای اینکه به رویدادها آن طور که هستند توجه کنید، آن طور که باید باشند نگاه میکنید. قواعدی برای خود تعریف میکنید و در ذهنتان همه چیز باید طبق آنها پیش برود. همین طور دیگران نیز باید طبق آنها عمل کنند و اگر عمل نکنند به شدت پریشان میشوید.
دکتر اسدی مثال میزند زمانی که شما به این عقیده دارید که همسرم باید در مهمانیها فقط به من توجه کند، اگر او با سایرین صحبت کند و مکالمات بیشتری با آنها داشته باشد، شما از دست او ناراحت میشوید، چون قاعده ذهنیتان بهم ریخته است.
منعطف بودن ویژگی بسیار مهمی در روابط زناشویی است. منعطف بودن باعث میشود که به راهحلهای متفاوتی برای حل کردن اختلافات توجه کنید. اگر خودمان و همسرمان را در زندان بایدها اسیر کنیم، به احتمال زیاد زندگی شادی نخواهیم داشت.
10- استدلال هیجانی
در این نوع خطای فکری از احساساتتان برای تفسیر امور استفاده میکنید و از منطقتان برای تفسیر امور کمک نمیگیرید.
دکتر اسدی میگوید شرایطی را در نظر بگیرید که فقط بر پایه احساساتتان تصمیم به ازدواج میگیرید و ویژگیهای نامناسبی را که در طرف مقابلتان میبینید اصلاً در نظر نمیگیرید. فقط چون او را دوست دارید چشمتان را بر روی همه مشکلات میبندید.
11- چه میشد اگر …
دائماً با خودتان مرور میکنید چه میشود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمیشوید. سؤالات این گونه از ترسهای شما ریشه میگیرند و بر ترسهایتان نیز میافزایند. بیش از اندازه نگران اتفاقهای آینده هستید که ممکن است اصلاً نیفتند.
دکتر اسدی مثال میزند زمانی که خانم یا آقایی به طور پیوسته از خودش میپرسد اگر همسرم به من خیانت کند، چه کار کنم؟ این که شما دائماً نگران باشید هیچ کمکی به بهتر شدن کیفیت رابطهتان نمیکند و فقط باعث عدم توجهتان به مسائل مهمتر میشود.
12- تأسفگرایی
به جای تمرکز بر اکنون و کاری که الان انجام میدهید دائماً درگیر این هستید که “ای کاش کار دیگری انجام داده بودید” و تأسف گذشته را میخورید. توجه نکردن به حال پیامدهای منفی زیادی دارد. مرور اشتباهات و کم و کاستیها احساسات منفی را در شما برمیانگیزانند. اینکه دلیل اشتباهاتمان را کشف کنیم و از دید انتقادی به رابطه و رفتارهای خودمان نگاه کنیم به پیشرفت و بهبود رابطهمان کمک میکند اما اینکه در گذشته بمانیم و فقط حسرت بخوریم هیچ فایدهای برای ما ندارند. دکتر اسدی مثال میزند خانمی که در هنگام بحث جواب شوهرش را نمیدهد و بعد از گذشت مدت زمانی پشیمان میشود که چرا جواب نداده است و ناراحت است که چرا فلان چیز را نگفته است.
خطاهای فکری بر رفتار ما تأثیر مستقیم میگذارند. همه ما گاهی اوقات تحت تأثیر خطاهای فکری رفتارهای نسنجیدهای انجام میدهیم اما زوجهایی که ازدواج ناموفقی دارند بیشتر از دیگران درگیر این خطاها هستند. در ادامه دکتر اسدی در مورد اصلاح خطاهای شناختی توضیح میدهند.
اصلاح خطاهای شناختی
دکتر اسدی توصیه میکند پیش از هر اقدام، موقعیتهایی که مسئلهساز هستند و معنایی که برای آنها در نظر میگیرید را پیدا کنید. مثلاً همسرتان با لحن تند صحبت میکند، فکری که در ذهن شما میآید این است که همسرم از من عصبانی است. افراد گرایش دارند که به طور طبیعی این خطاها را باور کنند و برایشان درست و منطقی به نظر میرسند، در برابر این گرایش مقاومت کنید، در آنها دقیق شوید، مدرک و شاهدی بیابید و بعد به نشانههایی توجه کنید که مخالف افکارتان هستند و به دنبال توضیحات منطقیتر بروید. با وسوسه واکنشهای غیرمنطقی مثل سکوت کردن، تهدید، تلافی و … مبارزه کنید. با تسلیم شدن در برابر وسوسهها، آنها را تقویت میکنید و به آنها اعتبار میبخشید. مثلا فرض ذهنیتان این است که همسرتان خطاکار است و با تلافی کردن رفتار او را جبران میکنید.
مرحله اول: واکنشهای احساسی را با افکار خودانگیخته ارتباط دهید
هدف اصلی در این مرحله، شناخت واکنشهای احساسی ناخوشایند، ارتباط دادن آن به یک حادثه و آنگاه یافتن رابطهای است که آنها را به هم مرتبط میسازد.
مرحله دوم: از قدرت تصور برای شناخت افکار استفاده کنید
میتوانید احساسات و افکار خودانگیخته را نه تنها پس از بروز حادثه، بلکه در تصور و تخیل تجربه کنید. مثلاً اختلافی که بینتان پیش آمده را در برابر چشمانتان مجسم و آنگاه احساسات و افکار ذهنتان را یادداشت کنید.
مرحله سوم: شناخت افکار خودانگیخته را تمرین کنید
با مرور تفکرات خود میتوانید افکار خودانگیختهای را که از ذهنتان عبور میکنند پیدا کنید. این پیامهای درونی واکنشهای احساسی مثل عصبانیت، اندوه و … را در شما ایجاد میکند. آنگاه در ظاهر آرامش برقرار میشود در حالی که احساس یا میل همچنان به قوت خود باقی میمانند. اغلب افراد فکر میکنند که احساسات آنها مستقیماً از حادثه نشأت میگیرد و به همین دلیل افکاری که آن حادثه را به احساسات و امیال آنها ربط میدهد توجه نمیکنند. مهارت شناسایی افکار را میتوان یاد گرفت اما تمرین و ممارست نیاز است. البته شناخت افکار خودانگیخته به تنهایی کافی نیست اما با شناخت این افکار میتوانید احساسات خود را تعدیل کنید و در نتیجه برخورد معقولانهتری با مسئله داشته باشید.
مرحله چهارم: بازبینی کنید
اگر در حالت ناراحتی نتوانستید افکار خودانگیخته را به شکلی که در مرحله سوم در مورد آن توضیح داده شد پیدا کنید، حادثه را به آن شکلی که وجود داشته در ذهنتان زنده کنید. سعی کنید با طرح این سؤال که از ذهن من چه میگذرد فکر خودانگیخته در ذهنتان را پیدا کنید.
بسیاری از افراد در زمان بحران و تنش نمیتوانند افکار خودانگیختهشان را پیدا کنند. این افراد میتوانند زمانی که آرامتر شدند با جان بخشیدن به حادثهای که اتفاق افتاده است به وجود آن پی ببرند.
مرحله پنجم: افکار خودانگیخته خود را مورد سؤال قرار دهید
در این مرحله ممکن است تعجب کنید که چگونه شناخت افکار منفی ناشی از بدرفتاری همسرتان میتواند رابطه شما را بهتر کند. برای اطلاع از اینکه آیا افکاری که در ذهنتان میآیند منطقی هستند یا نه، باید آنها را به بوته آزمایش بگذارید. با آنکه ممکن است افکارتان به ظاهر موجه به نظر برسند اما به احتمال زیاد در برخورد با واقعیت مورد تأیید قرار نمیگیرند.
از خود بپرسید:
– چه دلیلی دارم؟
– چه دلایلی برخلاف نظر من وجود دارد؟
– آیا میتوانم با استناد به رفتار همسرم درباره نیت او قضاوت کنم؟
– آیا دلیل دیگری برای توضیح وجود ندارد؟
خطاهای فکری
خطاهای فکری
مرحله ششم: استفاده از واکنشهای منطقی
واکنش منطقی، درست بودن افکار خودانگیخته را ارزیابی میکند. واکنش منطقی به شما کمک میکند تا افکار خودانگیخته خود را آن طور که هست درک کنید و بفهمید که این افکار بیشتر حاصل یک واکنش است و ارتباطی با حقیقت ندارد.
برای مثال:
واکنش احساسی: عصبانیت
افکار خودانگیخته: قصد تلافی دارد
واکنش منطقی: بعد از مدتی ناراحتیاش را فراموش میکند
مرحله هفتم: پیشبینیهای خود را بیازمایید
پیشبینیهای ذهنیتان را بیازمایید. برای مثال فکر میکنید اگر با شوهرتان در مورد خواهرش صحبت کنید عصبانی میشود.
با همسرتان در مورد خواهرش صحبت کنید و پیشبینیتان را آزمایش کنید.
مرحله هشتم: قالب جدید
منظور از قالب جدید این است که این کیفیات منفی را با نگرش تازهای نگاه کنیم. قالب منفی ذهن زمینهای فراهم میکند که تنها جنبههای منفی را ببینیم و به جنبههای مثبت توجه نکنید.
برای مثال:
برداشت منفی: تنبل است
جنبههای مثبت: تنبل نیست، در اصل کار را آسان میگیرد
مرحله نهم: برچسب زدن به خطاهای فکری ( شناختی)
در مورد خطاهای شناختی به طور مفصل در مقاله قبلی و این مقاله توضیح دادیم. شناخت این افکار تأثیر بهسزایی در روند اصلاحشان دارند. برای مثال مورد زیر را در نظر بگیرید که موقعیت و خطای تفکر یکی از طرفین را نشان میدهد.
موقعیت: وقتی به من خیره نگاه میکند، میدانم که قصد انتقاد از من را دارد.
خطای فکری: ذهنخوانی