تعارض بین کار خانواده برای زنان جامعه تا چه اندازه مهم است؟ ایجاد تعادل و پر رنگ کردن نقش زن برای زندگی از دیدگاه روانشناسی موضوع این مقاله است.
كار و خانواده برای زنان دو حوزه اساسی در زندگی هر فرد محسوب میشوند و نمیتوان اهمیت آنها را نادیده گرفت. درگيری همزمان با نقش های دوگانه اين دو حوزه هم بر سازمان و فرد و هم بر خانوادهها اثرگذار میباشد.
در جریان توسعه، تغییراتی حاصل میشود که زندگی انسانها را دچار تحولات جدی میکند. به خصوص در اقشار و گروههایی خاص، تاثیرات زیادی به لحاظ اجتماعی، هویتی و نقشی ایجاد میشود. در مقاله تعارض بین کار و خانواده بیشتر به این مورد پرداختیم.
زنان جزو مهم ترین افرادی هستند که هویت، نقش، جایگاه و کیفیت زندگیشان در جریان توسعه دچار تغییر و تحول میشود.
از اين رو، کار و خانواده برای زنان مجبورند توازنی بين هويت، قدرت، منزلت با نقشها و مسئوليتهای خانوادگی برقرار كنند. كه اغلب به تضاد و فاصله گيری روان شناختی از همسر تنش، استرس، افسردگی و فشار میشوند.
تحول دانش در عصر جديد با فناوریهای نوين و تغيير مناسبات اقتصادی، از طرفی سبب رشد فکری، ارتقا سطح تحصيلات، ميل به برابرخواهی و ورود به عرصه عمومی در زنان شده است. اما قالبها و نقشهای جنسيتی هنوز هم در برخی موارد محدوديتهايی را بر زنان برای مشاركت و حضور آنها اعمال میكنند.
نقشهای جنسیتی و جامعهپذیری
نقش های جنسيتی، حامل آموزههايی اجتماعی هستند. كه زنانگی و مردانگی را در انسانها می پرورانند تا دختران و پسران، گونههای متفاوتی از جامعه پذيری را تجربه كنند. از رهگذر تجربه جامعه پذيری جنسيتی است. كه در بسياری از فرهنگها دنيای عمومی و اجتماعی، سهم مردان و دنيای خصوصی و عرصه خانگی، سهم زنان گرديده است.
با توسعه آگاهیهای عمومی و بسط ارتباطات اجتماعی و تکنولوژی، زمينههای التزام به نقشهای جنسيتی به ويژه در ميان زنان كم رنگ تر شده است.
تعارض کار و خانواده برای زنان و مناسبات زندگی مدرن به عواملی چون ميل زنان به برابرخواهی جنسيتی، كسب منزلت اجتماعی و تلاش آنان برای تحصيل تخصصهای علمی و مهارتهای شغلی، در هم آميخته. كه خود نشانگر رغبت روزافزون زنان به مشاركت اجتماعی، گسترش شبکههای ارتباطی، ورود به عرصه عمومی و در نهايت حرفه يابی است.
از طرف ديگر وضعيت ساختاری خانواده و سلسله مراتب قدرت نهفته در روابط بين اعضا و تقسيم جنسيتی نقشها، غالباً امکان تحقق اجرای نقشهای مدرن و برابر خواهانه را از سوی زنان در خانواده فراهم نمیكند. تقسيم كار خانگی كه یکی از اين نوع تقسيمهای جنسيتی نقش هاست، درون خانواده نمايش دهنده شکلی از روابط قدرت بين زن و شوهر است. این تقسیمبندی در بسياری از خانوادهها منشأ اختلاف و تعارض است.
نارضایتی زنان از جایگاه و نقشهایشان در تعارض بین کار و خانواده
با افزايش آگاهیهای اجتماعی و ميل روزافزون زنان برای ورود به بازار كار و عرصههای اجتماعی، ميزان نارضايتی عمومي آنان از جايگاه و نقش هاي زنانه، تعارض کار و خانواده برای زنان نيز بيشتر شده است.
پيامد اين نارضايتیها میتواند در قالب واكنشهای انفعالی نظير ناراحتیهای روانی و افسردگی نمود پيدا كند. كه دوپارگی حيات اجتماعی و شخصی، احساس بيگانگی اجتماعی (خود پنداره های ذهنی و احساسی جدا از زمينههای اجتماعی) و انزوای فردی در زنان نمونههایی از این واكنش هاست.
شکل فعالانه اعتراض به وضعيت نابرابر خانوادگی زنان و تجربههای تضادهای نقشی و منزلتی میتواند، در قالب مشاجرات خانوادگی، پرخاشگری، خشونتهای فيزيکی و كلامی و در نهايت طلاق زوجين مطرح شود. كه مشکلات بعدی آن نظير وضعيت سرپرستی كودكان و نيازهای عاطفی آنان و ساير مشکلات اجتماعی نمود پیدا میکند.