مشاوره ازدواج در این مقاله به قاعدهها و شکستن آنها در ارتباطات زناشویی اشاره میکند. برای از میان برداشتن اختلافات زناشویی بهتر است به توقعات و نقطهنظرات متفاوت زن و مرد توجه کنیم.
تدوین قاعدهها
مشاوره ازدواج میگوید زن و شوهر میتوانند خود را با شرایط یکدیگر تطبیق دهند و از سطح توقعات خود بکاهند. گاهی انتظارات و توقعات زن و شوهرها در طول زمان انباشته میشوند و برخی آرزوها به توقعات بیچون و چرا تبدیل میشوند. واژه باید جای واژه بهتر است را میگیرد. وقتی ناراحتیها انباشته میشوند و بایدها برآورده نمیشوند احساس عصبانیت نیز هر روز بیشتر میشود.
تا اصلی زیر پا گذاشته نشود، نیاز به قاعده مطرح نمیشود. وقتی اتفاقاتی پشت سر هم میافتند و باعث اختلاف بین زن و شوهر میشوند، آنها قوانینی در ذهن خود تبیین میکنند. برای مثال وقتی شوهرتان چندین بار خریدی که قرار بوده است بکند را فراموش میکند، موجب تدوین قاعدهای در ذهن شما میشود که او نباید چیزی که قرار است بخرد را فراموش کند و پس از آن به خود حق میدهید که هربار که فراموش کرد، از دست او عصبانی شوید.
مشاوره ازدواج میگوید اشکال بزرگ این قاعدهگذاریها این است که خواستههای طرف مقابل را در نظر نمیگیرد. در واقع اگر این قاعدههای ذهنی به طور مستقیم به همسر گفته شوند که البته به ندرت اتفاق میافتد، در نظر او مستبدانه و غیرمنطقی هستند. علت اصلی عصبانیت در زندگیهای زناشویی ناموفق، شکسته شدن این قاعدههای ذهنی و تثبیت شده است که به اشتباه به حساب اعمال و رفتار زن و شوهر گذاشته میشوند. برای مثال اگر همسرم به من علاقه داشته باشد، به همه حرفهای من گوش میدهد. در این شرایط اگر زن و شوهر بر خلاف قانونبندی یکدیگر کاری صورت دهند، اسباب ناراحتی یکدیگر را فراهم میکنند.
بایدهای ذهنیتان را بشناسید
بایدهای ذهنیتان را بشناسید
مرحله به اجرا گذاشتن قاعدهها
مشاوره ازدواج معتقد است اجرای قاعدهها در زندگی بسیار ضروری است و اگر رعایت نشوند، همسر قانونشکن مورد سرزنش و اهانت قرار میگیرد و مستحق مجازات شناخته میشود. این قانونبندیها به ندرت رسماً اعلام میشوند در حالی که در ذهن افراد وجود دارند و اغلب بدون اطلاع طرف مقابل و بدون موافقت او تحمیل میشوند.
زن و شوهر به اشتباه فکر میکنند معناهایی که برای رفتارهای طرف مقابلشان در نظر میگیرند، معناهایی عمومی هستند که در ذهن همه افراد به همین شکل هستند. خیلی از اوقات زن و شوهر فرض را بر این میگذارند که بدون آنکه بگویند طرف مقابل باید بداند که او چه میخواهد. این توقع که همسر باید علم غیب داشته باشد در اکثر زندگیهای زناشویی ناموفق دیده میشود.
خانمی فکر میکرد که شوهرش باید بداند که کارهای او زیاد است و هرگز تقاضای کمک نمیکرد و هنگامی که مشغول کارهای خانه بود و او را میدید که کمک نمیکند پر از خشم میشد. فرضش به اشتباه این بود که نیاز او واضح است در نتیجه بیانش لازم نیست.
یکی از دلایل بروز واکنشهای نامتناسب این است که ذهن قاعدهگذار، قانونبندیها را بسیار مقدس و بیچون و چرا میداند. زن یا مرد قاعدهگذار فرض را بر این میگذارد که اگر کسی به قانونبندیهای او تخطی کند، مقدمه تخطیهای بزرگتر در آینده را فراهم میکند. مثلاً آقا با خودش میگوید اگر کاری که الان گفتهام را نکند، بعدها همهی خواستههای مرا زیر پا میگذارد.
قانونبندیهای مشکلساز
مشاوره ازدواج در مورد تجربههایش توضیح میدهد که معمولاً در ازدواجهای ناموفق زن و شوهر ادعای ازخودگذشتگی دارند و میگویند فداکاریهای زیادی کردهاند و در عوض طرف مقابل، آنچه که انتظار دارند را برآورده نکرده است. همین احساس باعث میشود همسرتان را بیشتر مورد سرزنش قرار دهیم و محاکمه کنیم.
مشاوره ازدواج میگوید در زمانهایی که زن و مرد احساس درماندگی میکنند به “بایدها و نبایدها” متوسل میشوند. غافل از آنکه با به کارگیری این سیاستها به روابطشان آسیب میزنند و بهجای محکمتر کردن، ضعیف و شکنندهترشان میکنند. وقتی زن یا شوهر یکی از قاعدهها را بهم میزنند، طرف مقابل احساس تهدید میکند و عصبانی میشود و درصدد مجازات فرد خطاکننده برمیآید. همان طور که در مقالات قبلی به طور مفصل در مورد خشم و عصبانیت در روابط زناشویی توضیح دادیم، عصبانیت مانع از یافتن راهحلهای مناسب و سازنده میشود. وقتی خشمگین هستیم هیچ مذاکرهای به نتیجه نمیرسد.
وقتی که تصمیم به تنبیه و مجازات طرف مقابل میگیریم، طرف مقابل نیز از اینکه در ذهن خودش کار بدی که مستحق چنین رفتاری باشد نکرده است، عصبانی میشود و واکنش نشان میدهد. در اینجا با یکی از گرفتاریهای عمده در روابط آشفته روبهرو میشویم :
((قواعدی که صرفاً برای جلوگیری از ناخشنودی تدوین شدهاند و به ناخشنودی منتهی میشوند))
تحمیل قانونبندیها
در مشاوره ازدواج گفته میشود اطلاع از خواستهها و توقعات همسر به حل و فصل مشکلات کمک میکند، اگر زن و شوهر از خواستههای یکدیگر مطلع باشند، میتوانند در جهت نزدیکتر شدن به یکدیگر گام بردارند. اما توقعات اظهار نشده به جای ایجاد ثبات در روابط، آنها را از هم میپاشد. البته همه باید و نبایدها بد نیستند و خیلی از مواقع مفید هستند. مثلاً اینکه باید ایمنی را در همه شرایط مقدم بر همهچیز بدانیم، نکتهای کاربردی است.
از طرف دیگر بعضی از قوانین جنبههای اجتماعی را در بر میگیرند که رعایت کردنشان باعث بهبود کیفیت زندگی زن و شوهر میشود. مثلاً احترام گذاشتن به یکدیگر در حضور دیگران و پرهیز از اهانت از نکات کلیدی میباشند. این قانونبندیها نیز با اینکه از نظر منطقی توجیه دارند ولی استفاده نادرست از آنها باعث ایجاد اشکال میشوند. اگر زن و شوهر به این قوانین به صورت مطلق نگاه کنند، منعطف نباشند و با کوچکترین انحرافی از قوانین، در مقام سرزنش یکدیگر برآیند، اختلافات شدت میگیرند.
بایدهای ذهنیتان را بشناسید
بایدهای ذهنیتان را بشناسید
قساوت بایدها
مشاوره ازدواج توضیح میدهد ماهیت مطلق بایدها در زندگی مسئلهساز میشوند. اطاعت کردن بیچون و چرا از دستورات همسر به معنای نادیده گرفتن شخصیت، نیازها، خواستهها و اهداف خویشتن است. امر و نهیها اگر از حد بگذرند هم به دیگران و هم به فرد دستوردهنده آسیب میزنند.
به عقیده آلبرت الیس اشخاص نه تنها میخواهند که همسرانشان در همه مواقع با آنها مهربان باشند، بلکه فراتر از آن مهربانی را رسماً مطالبه میکنند. وقتی همسرانشان در حد انتظارشان رفتار نمیکنند، عصبانی میشوند و پیش خود میگویند “حق من این نیست”، “من سزاوار بهتر از اینها هستم”.
به سیر جملات زیر که یک شخص در طول زمان با خودش مرور میکند توجه کنید:
” همسرم با من بد رفتار کرد”
“رفتار او وحشتناک است”
“نمیتوانم او را تحمل کنم”
در نهایت به این نتیجه میرسد “زندگی با او مرا به بدبختی میکشاند”
وقتی به امور به طور مطلق نگاه میکنیم در نهایت به این نتیجه میرسیم که امیدی به اصلاح نیست. رفتار همسرتان را غیر قابل گذشت، نابخشودنی و اصلاح ناپذیر میدانید. فراموش نکنیم منعطف بودن از ضروریات زندگی زناشویی است.
بایدهای زندگیتان را پیدا کنید و بررسی کنید که آیا منطقی هستند؟ آیا همسرتان از آنها باخبرند؟ آیا در مورد قوانین ذهنیتان منعطف عمل میکنید؟