شاید در دوران کودکی یا نوجوانی هر کدام از ما با این تجربه تلخ و مشمئزکننده رو به رو شده باشیم که در خیابان به ناگهان مردی را ببینیم که آلت تناسلی اش را به دیگران نشان می دهد. به خصوص در دوران جدید که تمایلات جنسی به شدت از حالت نرمال خود خارج شده است، این احتمال که کودکان یا نوجوانان با این تجربه رو به رو شوند زیاد است. من در دورهی راهنمایی به یاد می آورم که کنار مدرسه ما منطقه ای خاکی بود که هنوز ساختمانی ساخته نشده بود و مردی همیشه در کنار دیواره های خرابه آنجا می ایستاد و آلت تناسلی اش را به دیوار می زد و وقتی ما که دخترکانی شاد و از همه جا بی خبر بودیم از مدرسه تعطیل می شدیم با ظاهری عجیب او را با آن احوال می دیدیم. آن روزها نمی دانستم که این یک انحراف و اختلال است و انسان ها به این بیماری ها و حالات دچار می شوند. فکر می کردم که او مردی ژنده پوش و خیابانگرد است که چون دیوانه شده این حرکات را انجام می دهد.
حتی از ترس نمی توانستیم به خانواده هایمان بگوییم که چه صحنه ای را می بینیم. فقط بخش اصلی آن که مردی معتاد و ژنده پوش و عجیب است را می گفتیم و بخش آلت جنسی را نمی گفتیم. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و بالا رفتن سطح آگاهی انسان ها به خصوص سطح آموزش، بسیار لازم است تا در مدارس این گونه انحرافات جنسی آموزش داده شود تا نوجوانان و جوانان با این حالت های انحرافی به خوبی آشنا شده و آگاهانه برخورد نمایند. تقریباً در 100 درصد اختلال اگزیبیشیسم مردی را می بینیم که اندام تناسلی اش را به جنس مخالف یا کودکان نشان می دهد. البته در اکثر مواقع فقط جنس مخالف مطرح است اما اگر این اختلال با اختلالات مغزی هم همراه شود کودکان هم تحت الشعاع خواهند بود.
انحراف جنسی در زنان
در زنان به صورت نشان دادن آلت تناسلی به صورت مستقیم نمی باشد بلکه به صورت نشان دادن ناگهانی سایر قسمت های تحریک کننده بدن آنهاست مثلاً مشاهده می کنیم که به یکباره عریان می شوند یا قسمت هایی را بیرون می آورند مثل سینه ها یا زبان خود را به صورت های خاصی حرکت می دهند. در واقع شایع ترین مسئله در مورد زنان، علاقه و تمایل وافر به عریان پوشی است و زنان بیشتر در این زمینه حالات اختلال اگزیبیشیسم خود را نشان می دهند. تحریکات جنسی با پیش بینی شروع شده و ارگاسم و خودارضایی در ضمن عمل یا در ادامه آن عمل اتفاق می افتد ولی قصد تماس جنسی وجود ندارد.
هدف ایجاد ترس، تعجب و نفرت در طرف مقابل برای ایجاد هیجان و تحریک در فرد مقابل است. بنابراین می توان گفت طبق تعاریف و ملاک های عرضه شده در DSM5 در طول یک دوره حداقل 6 ماهه تخیلات برانگیزنده و قوی و عودکننده جنسی، امیال شدید جنسی یا رفتارهای نمایشی در اندام های جنسی به یک بیگانه غیرمنتظره رخ می دهد و باعث می شود شخص بر اساس این تمایلات جنسی دست به عمل بزند و یا این تمایلات یا خیال پردازی های جنسی را عاملی کند تا فرد مقابل خود را رنج دهد و اذیت نماید.
آنچه که در جامعه جهانی و سازمان بهداشت جهانی برای روانشناسان و روان پزشکان مطرح شده است این است که این افراد تمایل مداومی در نشان دادن عورت و آلت تناسلی خود به دیگران دارند. (معمولاً جنس مخالف) اما در عین حال هیچ دعوت و قصدی در مورد ایجاد رابطه با جنس مخالف و مقابل خود ندارند. ملاک های کلی اختلال رجحان جنسی باید موجود باشند مثلاً فرد به طور مکرر دچار امیال یا تخیلات جنسی عمیق مربوط به فعالیت با اشیاء غیرعادی می شود. فرد بر اساس این امیال غیرعادی عمل می کند یا بر اثر آنها به میزان زیادی دچار ناراحتی می شود. رجحان غیرعادی فرد حداقل 6 ماه دوام یافته است.
این افراد بیشتر خود را در محیط هایی مثل مقابل مدارس دخترانه، کلیساها، فروشگاه های شلوغ و پارک هایی که زنان و کودکان زیاد هستند به نمایش می گذارند. غالباً آنها لباس هایی مثل بارانی به تن دارند و اغلب برهنه هستند یا با لباس هایی می پوشند که عورتشان به راحتی نمایش داده می شود و حرکات عجیبی از خود نشان می دهند مثل سوت زدن، آواز خواندن زیر لب، خندیدن و لبخند به لب داشتن، چشمک زدن و همزمان بازکردن لباس و نشان دادن خود به جنس مخالف. آنها حرکاتی انجام می دهند که آدم های معمولی از سلامت عقلی آنها تعجب می کنند. افرادی که این انحرافات را دارند لباس های عادی نمی پوشند و این غالباً در میان زنان با این اختلال معمول است مثلاً بارانی کوتاه بدون لباس زیر می پوشند و در اماکن شلوغ سعی به نشان دادن خود دارند یا بخشی از بدن خود را در لباس هایی خاص علامت دار و نشان دار می کنند تا توجه بیننده بیشتر از معمول به آن جلب شود.
شاید از خود سؤال کنید که واقعاً علت این انحرافات جنسی چیست؟ این ناهنجاری های افراد بیشتر جنبهی اجتماعی و تربیتی دارد یا نوعی بیماری است و ژنتیک در آن مؤثر است؟ آیا این افراد را می توان با نصیحت کردن و پند دادن درمان کرد یا نیاز به درمان های دارویی دارند؟
بیماری پارافیلیا
Paraphilias ( پارافیلیاها) آنها بیماران روان رنجوری هستند که مطابق با DSM5 دچار انحرافات و اختلالات جنسی شده اند که به آن پارافیلیا می گویند.
این افراد لذت جنسی را تجربه می کنند اما نمی توانند به محرک های جنسی بهنجار پاسخ بدهند. دامنه این رفتارها بسیار متغیر بوده و متفاوت هستند مثلاً شامل حرکاتی می شوند که فقط فرد را رنج می دهد و به جامعه وارد نمی شود اما فرد را بیمار می کند و روابطش را تحت تاثیر می گذارد و از طرفی در برخی از این افراد رفتارهایی وجود دارد که موجب آسیب و تهدید در جامعه می گردد، مثل انواع تجاوزات در جامعه از نظر جنسی که موجب تعدی و یکسونگری افراطی و پرخاشگری نیز می گردند. این رفتارها برای فرد می تواند حکم مسکن باشد و دردها و رنج های پنهان او را تسکین داده و سبب کم شدن اضطراب و استرس او شود اما چون به صورت روان رنجوری است قطعاً پس از مدتی همچون سراب خودش را نشان داده و نیروهای جسمانی و عقلانی فرد را تحلیل برده و ساختار رفتار اجتماعی را تخریب نموده و جایگاه او را تنزل می دهد و کم کم احساس پوچی، اضطراب، لرزش بدن و تضعیف شدید اعصاب را به همراه خواهد داشت. غیر از عورت نمایی که در اینجا به آن اشاره کردیم می توان انحرافات جنسی دیگری را نام برد مثل: بچه بازی، تماشاگری جنسی، مالش دوستی، آزارگری، آزارخواهی جنسی، یادگارخواهی با یا بدون مبدل پوشی و انواع دیگر انحرافات نظیر مرده خواهی، حیوان خواهی، مدفوع / ادرار خواهی، عضوخواهی و هرزه درایی تلفنی و کامپیوتری و به اصطلاح سکس چت. صرف نظر از اینکه این کارها و رفتارها و تمایلات فرد به شکل رفتار ابراز شده باشند یا گاه به گاه همراه با رفتار جنسی بهنجار رخ دهند بدون اینکه ناراحتی شدید در فرد یا اختلال در عملکردهای اجتماعی و شغل او ایجاد کند یا ماهیت اخلاقی و اجتماعی اش را به هم بریزد برای تشخیص کافی نبوده و می بایست مطابق با جدول DSM5 مکرر بودن و دوام داشتن روی حرکت و سایر علامت ها را مورد توجه قرار دهیم.
اغلب این انحرافات در اکثر موارد پیش از سن 18-20 سالگی شروع شده و به صورت چند اختلال یا تک اختلال خود را نشان می دهند. به جز اختلال آزارگری و آزارخواهی جنسی غالب این اختلالات در میان مردان شایع می باشد. رفتارهای انحرافی بین 15 تا 25 سال به اوج خود رسیده و پس از آن فروکش می کند.
زیرگروه های انحرافات جنسی
دو زیرگروه انحرافات جنسی شامل گروه 1- انحصاری ( Exclusive type) افراد پارافیلیک و گروه 2- غیر انحصاری (nonexdusive type) فقط از طریق تخیلات و رفتار پارافیلیک اقناع جنسی می شوند که این افراد از طریق رفتارهای دیگر هم اقناع می شوند و شامل گروه (1) هم هستند.
یکی از مهم ترین علت های پیدایش این حالات در افراد بنابر نظریه فروید و سایر روانشناسان و سکس تراپیست ها همانندسازی نامتناسب با والد جنس مخالف و محرومیت از روابط جنسی و تربیت و فرهنگ جنسی سالم و نداشتن آموزه های اخلاق جنسی از دوران کودکی در این افراد است.
انزوا و تنهایی طولانی مدت کودکان در دوران رشد جنسی و حتی دوره فالیک، وقایع خاصی که سبب یادگیری انحرافات جنسی در کودکان می شود مثل تماشای فیلم هایی که صحنه های جنسی دارد و فیلم هایی با محتویات پورن، اضطراب ها و تنش های دوران ختنه شدن پسرها، اضطراب اخته شدن، تثبیت یا بازگشت دوران کودکی، عدم آگاهی کافی از امور جنسی در دوره بلوغ و نوجوانانی و جوانی تا قبل 25 سال، همانندسازی جنسی، بازداری کلی شخصیت، ترس از مسئولیت و ترس از جنس مخالف و سختگیری های شدید اعتقادی و دینی سبب شده است تا رشد زیادی در زمینه انحرافات جنسی را در عصر جدید شاهد باشیم به خصوص با دسترسی آسان افراد به اطلاعات و تبادل شدن تصاویر و فیلم های متعدد بدون استانداردسازی مناسب و سطح بندی مطابق با سن و سال افراد آمار مبتلایان را روز به روز بیشتر می کند.
اقدامات والدین در برابر انحراف جنسی فرزندشان
آیا، به عنوان پدر و مادر می توانیم جلوی انحرافات جنسی فرزندان خود را بگیریم؟
همانطور که قبلاً به آن اشاره کردیم انزوا و تنهایی کودکان باعث می شود تا روند تکامل روانی- جنسی آنها اختلال یافته و باعث می شود تا در بزرگسالی دچار انحرافات بچه بازی، همجنس گرایی (زنا و لواط) گردند تا به نوعی روح آسیب دیده خود را در کودکی آرام سازند.
اضظراب اختگی سبب شده تا تمایل افراد با سابقه انحرافات جنسی به سمت شی ء پرستی، یادگارخواهی و فتیشیسم بیشتر شده و شی ء یا روش از خود فرد و جنس مخالف ارزش بیشتری پیدا نماید. (شرطی شدن هیجان جنسی) در طول دوران نوجوانی و جوانی یا در هنگام ایجاد رابطه با جنس مخالف، عادت کردن به این کار موجب می شود تا خاطره ای در دوران کودکی و نوجوانی یا جوانی برای فرد ایجاد گردد که تکرار آن حالت تحریک و ارضای جنسی را به فرد می دهد و سبب می شود اگر او خاطره یا سابقه اضطرابی از تکانه های لیبدو در ذهن خود دارد با اشیاء نامتناسب آن اضطراب ها و خاطرات را برای خود کم نموده و از آن اشیاء لذت جنسی ببرد.
اگر کودک در دوران کودکی دچار ترس، تهدید، تعارض، تجاوز، رهایی یا تربیت جنسی غلط قرار بگیرد احتمال اینکه دچار انحرافات جنسی در جوانی و بزرگسالی خود شود بسیار زیاد است.
در میان زنان با توجه به تبلیغات و نقش آفرینی آفرودیت های زمانه در سینماها و شبکه های اجتماعی و تصویری، الگوپذیری را می توان یکی از عوامل گرایش به انحرافات جنسی دانست چرا که درصد گرفتار شدن زن ها به بسیاری از حالات مطروحه بسیار پایین بوده اما میزان تبلیغات اجتماعی در مورد خودآزاری جنسی یا دیگرآزاری جنسی بسیار زیاد بوده و حتی برخی از نمایش های انحراف عورت نمایی را نوعی امتیاز و مهارت در میان زنان می دانند. جبران احساس درماندگی و ناتوانی در خلال بحران ادیپی و نیاز به تسلط و کنترل قربانی به صورت بچه آزاری و آزارگری جنسی در جامعه بسیار خودنمایی می کند. تظاهر به مقاوم بودن در برابر آسیب و غلبه بر ترس، احساس آسیب و درماندگی می تواند فرد را به آزارخواهان جنسی بدل نماید و این به مقدار زیادی در میان زنان امروزی و دخترکان در بند صنعت مد و بازیگری شایع شده است. البته در کشورهایی که استفاده جنسی از زنان به عنوان صنعت پولسازی و به طور رسمی تبلیغ می گردد خیلی سخت است که بتوان بیماران را از افراد سالم
تشخیص داد.
در میان اختلالات جنسی می توان به افرادی اشاره نمود که ساختمان بدنشان با امیال جنسی شان متفاوت است. اینها هم در مرحله درمان به سختی می توانند خود را درمان کنند و عادات غلط جنسی خود را درمان نمایند چون تعارض بین خواسته و بدن دائماً با آنهاست. فشارهای اجتماعی و خانوادگی فرد برای پذیرفتن نقش جنسی مغایر و تشویق جامعه یا والدین روی یک جنس خاص فرد را آماده می کند تا برخلاف روش سلامت و طبیعت جنسی خود عمل نماید.
نداشتن الگوهای درست جنسی در جامعه و تعلیمات غلط در شبکه های مجازی و ماهواره ای تحت عنوان سکسولوژی و تربیت جنسی و یا درمان های دارویی اشتباهی می تواند میزان ابتلایان را روز به روز افزایش دهد و راه درمان را سخت تر سازد.
ترس از مطرح کردن یکی از مهم ترین عوامل موفق نشدن بیماران این حالت های اختلالی است.
این ترس ها برای فرد حالتی ایجاد می کند که نتوانند خود را درمان نموده و به نزد مشاور یا متخصص این امر بروند و هرگز درمان نشوند.
از علت های بیولوژیک و زیستی این اختلالات می توان به صدمات نواحی نوروآناتومیک در آمیگدال راست- آسیب تمپورال/ فرونتال، تغییرات انتقال دهنده های عصبی مونوآمین مثل دوپامین، نورآدرنالین، تغییرات هورمونی، ناهنجاری های کوروموزومی می تواند از عواملی باشد که میزان ابتلاء به این اختلالات را افزایش می دهد.
درمان های موثر در این اختلالات
1- آگاهی رسانی به خانواده ها
2- آموزش در فضای تربیتی هر جامعه ای مثلاً: آموزش عالی- آموزش و پرورش- مجامع علمی و فرهنگی
3- کاهش سلایق جنسی
مثلاً می توانیم از داروهای آنتی آندرژون مثل سیپروترون استات یا مدروکسی پروژسترون استات یا آگونیست های GnRH مثل (لوپرومید) با کاهش LH متعاقباً کاهش تسترون خون به کمتر از حد طبیعی می تواند رفتارهای جنسی را تحلیل داده و کم نماید. آگونیست های GnRH اثرات جانبی کمتری از آنتی آندروژن ها دارند و بهتر تحمل می شوند. اگر این آگونیست ها با آنتی آندروژن ها یا ضد افسردگی های SSRI مصرف شوند باعث کاهش یا حتی قطع رفتار انحرافی شوند.
ضد افسردگی های SSRI می توانند باعث کاهش رفتارهای پارافیلیک شوند ولی به اندازه دو داروی قبلی اثر ندارند.
4- درمان اختلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب و روانپریشی و … توسط روانشناس بالینی و روان درمانگر
5- روان درمانی بینش گرا برای درک داینامیک خود و حوادثی که منجر به انحرافات جنسی می شوند مثل تله قربانی، تله رهایی، تله انزواطلبی که خیالی یا واقعی در کودکی فرد یا دوران نوجوانی و جوانی او انجام شده است.
6- درمان های شناختی رفتاری برای الگوسازی، تعدیل رفتارهای غلط جنسی به شکلی که جامعه آن رفتارها را قبول نماید. یاد دادن مهارت های اجتماعی، آموزش تربیت جنسی، آموزش اخلاق جنسی با خانواده و والدین و مدارس. ایجاد همدلی و حس قبول و پذیرش قربانیان جنسی، آرام سازی و حساسیت زدایی از افکاری که این مسائل را نفی یا طرد می نمایند و پذیرش در مقابل فرد آسیب دیده ندارند.