علل و درمان خود کم بینی و احساس حقارت
میگریزم تا رگم جنبان بود کی فرار از خویشتن آسان بود؟!
چند شب قبل فیلمی از یکی از کانالهای تلویزیون پخش گردید که توجهم بدان معطوف شد. حکایت دختری بود که در دوره دبیرستان مورد تمسخر و آزار و اذیت همکلاسیهای خود قرار میگیرد و به نحو زشتی تحقیر میشود. این احساس پیوسته از او جدا نمیگردد و همراه با گذر عمر احساس حقارتی که در نهادش به وجود آمده؛ از بین نمیرود! از این رو او را در جوانی- بهمنظور انتقام، به قاتلی بیرحم تبدیل میکند. دختر جوان در اداره پلیس ایالتی استخدام میشود و در زیر این ماسک از افرادی که در نوجوانی او را مسخره میکردهاند، انتقام میگیرد و بدین ترتیب میخواهد عقده سرکوفته حقارت خویش را به نحوی ارضا کند.
در دنیایی که در آن زندگی میکنیم «عقده حقارت» یکی از رایجترین آسیبهای روانی افراد است که علل زیادی دارد و هنگامی که احساس حقارت بر ضمیر پنهان آدمی نقش ببندد، بازتاب آن در چگونگی روابط و مناسبات او با دیگران ظاهر میشود.
احساس حقارت و کم بینی
یکی از عوامل مهم بیماریهای روانی و مشکلات شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است. که از جهت واکنشهای رفتاری و علمی دارای دو گونه تأثیر مثبت و منفی میباشد که در اثر عوامل و انگیزههای گوناگون در روان انسانها بوجود میآید. پیاژه در اینباره میگوید:
«به نظر روانشناسان هیچ مرد یا زنی نمیتواند بهطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانههای روانی عقده حقارت میشود، فرار کند. عدم تعادل گاه سبب رسیدن به موفقیتهای بزرگ میشود. در واقع بعضی پیروزیها را ممکن است نتوان بدون محرک قویِ احساس حقارت بدست آورد.»
تفاوت بین شخصی که از احساس طبیعی حقارت، استفاده مثبت میبرد و از آن برای کسب موفقیت بیشتر بهره میبرد، با کسی که تسلیم آن میشود، فراوان است. اما از نقطه نظر علمی هم آن پیروزی خارقالعاده و هم آن شکست و حالت منفی هر دو، دو درجه مختلف از عقده حقارت است. هنگام مواجهه یا پیشامدهای تازه، کوشش دارد با آنها برخورد نکند یا وضع دفاعی به خود بگیرد و یا به نحوی موقعیت خود را عوض کند. حتی ممکن است در این راه مبالغه نموده و دفع تهاجمی به خود بگیرد و این وضع تهاجمی گاه بهصورت مبالغهآمیز درآمده و به احساس برتری مبدل میشود. تفاوت بین یک شخص معمولی و کسی که مبتلا به عقده روانی حقارت یا برتری میباشد، در کوشش برای کسب قدرت است. اولی برای انجام بهتر کار و وظیفهاش و دومی قدرت را برای نمایش دادن شخصیت خود به مردم.
عقده حقارت ممکن است شامل علائم زیر باشد:
۱. افسردگی همراه با کینه توزی.
۲. احساس ناکامی.
۳. تحقیر شدن.
۴. احساس بیارزش بودن
علل پیدایش عقده حقارت
• دوران کودکی
• سرکوب شدن حس برتریجویی
• محیط نامناسب
• فقر یا از دست دادن پدر و مادر
• احساس گناه
احساس حقارت یعنی انسان فکر میکند در برابر دیگران کوچکتر و کمارزشتر است و خودش را دستکم میگیرد. عقده حقارت نکته مقابل اعتمادبهنفس است و این دو مفهوم با خودپنداره ارتباط دارند.
خودپنداره یا خودانگاره تصورات و باورهایی است که ما از چگونه بودن خودمان در ذهنمان داریم. خودپنداره دیدگاه ما درباره خودمان است. این دیدگاه بسیار مهم است و بر تصور ما درباره خودمان، دیگران و دنیا تأثیر زیادی دارد. افرادی که خودپنداره منفی و بدی از خودشان دارند، احساس خوشبختی ندارند؛ از دیگران و منابع قدرت شاکی و ناراضی هستند و دوستیهای واقعی و صمیمانه برقرار نمیکنند.
خودپنداره ضعیف و منفی از تلقینهای دیگران و از پذیرش ارزشگذاریهای غلطی که دیگران درگذشته درباره فرد انجام دادهاند و یا از شکستهای مکرر شکل میگیرد. بهعبارتدیگر قضاوتهایی که دیگران درباره ظاهر و تواناییهای و ویژگیهای شما کردهاند، خصوصاً در دوران کودکی، در شما این تصور را به ایجاد کردهاند که نسبت به دیگران در موقعیت پایینتر و ضعیفتری هستید. همه ما آدمها، این احساس را در زندگیمان بارها تجربه میکنیم حتی آدمهای موفق و بهظاهر کامل، قوی، برخوردار و مسلط نیز گاهی با علت و گاه بدون علت احساس حقارت دارند که تا حدی طبیعی است. اگر احساس حقارت آزاردهنده باشد و یا در زندگی طبیعی اختلال ایجاد کند بهتر است از خدمات روانشناسی بهرهمند شویم.
آثار و نشانههای عقده حقارت
زمانی که عقده حقارت در فرد شدت یافت، او برای کاهش و پیشگیری از خطرهای احتمالی آن به مکانیزمهای دفاعی جبران، متوسل میشود. حال گاه جبران، واقعی و حقیقی است که موجب کاهش این حس و دستیابی به تعادل میگردد. اما در بسیاری از موارد، جبرانها، انحرافی و کاذباند که در این صورت احساس حقارت در یک دور باطل، نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه به صورتی ویرانگر و مخرب تشدید میگردد.
افراد مبتلا به این حس، وقتی نتوانند خود را مسلط و برتر سازند درصدد استفاده از تخریب دیگران برمیآیند. بهویژه نسبت به کسانی که در دل کدورتی دارند، حساسیت بیشتری نشان میدهند. در این راستا از هر نوع تهمت، غیبت، استهزا، اسناد القاب بد، شایعهپراکنی و دروغپردازی ابایی ندارند، و با ابزارهای آلوده، به تخریب و تضعیف دیگران میپردازند.
آثار و نشانههای عقده حقارت
افراد مبتلا به این حس گرفتار عدم اعتمادبهنفس، وابستگی شدید، عدم اتکا به خود، خودباختگی و بیهویتی میشوند. این صفات در دوران مختلف زندگی از طفولیت تا کهنسالی در هر زمان بهتناسب سن و سال آنها ظهور مینماید.انسان بر اثر ابتلا به عقده حقارت دچار بیماری کبر و خود برتربینی میگردد، به مردم بی اعتنا میشود، تجاوز میکند، به عصیان و طغیان میگراید، مردم را به حساب نمیآورد و اصول اخلاقی را رعایت نمینماید.
شخص حقارت زده مرتب از دیگران میرنجد زیرا فکر میکند که آنها با رفتار و جملات خود در پی آزار او هستند! او جهان را محیطی ناامن مییابد که باید در برابر آن همیشه حالت دفاعی داشت. عقده حقارت فرد را به سمت رو آوردن به کامجوییهای موقت میکشاند. فرد تلاش سخت و پیگیر برای هدفهای نامعین، بیهوده و غیرعقلانی میکند.گاه مدپرستی و دقت و وسواس در آراستگی ظاهری و رفتارهای مبالغهآمیز میتواند از نشانههای «عقده حقارت» باشد.
انواع رفتارهای تحقیرآمیز
انسانها با روشها و رفتارهای متفاوت همنوع خود را تحقیر میکنند. از میان این رفتارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– در برابر سخنان دیگران سکوت کردن بهگونهای که به آنها بفهمانید حرفهایشان ارزش شنیدن ندارد یا آنها را مجبور کنید بیدلیل منتظرتان بمانند.
– نپذیرفتن دیگران، ترک کردن و آنها را تنها گذاشتن
– ارزش وجودی دیگران را انکار کردن
– با دیگران همچون حیوانات یا اشیا رفتار کردن
– در حق دیگران بیانصافی کردن
– روی دیگران تسلط داشتن و کنترل آنها
– تهدید و سوءاستفاده کردن: کلامی، فیزیکی یا حتی جنسی
– کتککاری و صدمه جسمی رساندن
– تنزل رتبه و مسئولیت دادن، عنوان فردی را از او گرفتن و حتی خلع مقام کردن
– خیانت کردن، گول زدن یا دروغ گفتن به فرد. بهاینترتیب قصد دارید حماقت آن فرد را به او ثابت کنید. اما در حقیقت از اعتماد او سوءاستفاده کردهاید.
– ریشخند کردن دیگران، دست انداختن و نگاه تحقیرآمیز به آنها
– شوخیهای بیمورد و نامناسب و قرار دادن دیگران در وضعیتی نامناسب
– اتهام ناروا زدن
– درجمع به فردی بیاحترامی کردن و او را کوچک شمردن
– فقر، بیکاری، بدهی، ورشکستگی، بیخانمانی، تنبیه و زندانی شدن از شرایط تحقیرآمیز است.
– وابستگی بهویژه به افراد ضعیفتر
– دیگران را به انجام دادن کاری مجبور کردن
– رفتاری خشونتآمیز با دیگران داشتن
– گرفتن آزادیهای فردی و تحت کنترل درآوردن دیگران
– بد جلوه دادن ارزشها، باورها، نژاد، جنسیت، ظاهر و شخصیت دیگران
– ارزش وجودی دیگران را با معیارهای نامناسب و ناروا سنجیدن
راههای غلبه بر احساس حقارت
• قبل از هرچیز بدانید که تنها نیستید.
• فرد تحقیرکننده را نادیده بگیرید.
• رفتارهای تحقیرآمیز را به تفریح و شوخی تبدیل کنید.
• عصبانی نشوید
• اصلاً فکر نکنید.
• مخفی نکنید.
• گاهی اوقات رفتارهای تحقیرآمیز چنان عذاب دهنده است که نمیتوانید از عهده آن برآیید و بشدت مضطرب و افسرده میشوید. در اینگونه مواقع بهجای گوشهای نشستن و غمگین شدن و بهطورکلی دست از زندگی شستن به دیدن مشاور یا حتی دوستان صمیمی که به آنها اعتماد دارید رفته و با همصحبتی آنها بر این احساس بدتان غلبه کنید.
درمان خود کم بینی و احساس حقارت
از زاویه فرهنگ کار، محیط کار و همکاران شما هم به مسئله نگاه کنید. بهطور طبیعی همۀ افرادی که شغلی را انتخاب کردهاند و وارد کاری شدهاند، به شما خواهند گفت که آنها هم در روزهای اول کار بسیار محتاط بودهاند و سعی میکردند با احترام و حرفشنوی از همکاران، تصور خوبی از خود نزد آنها ایجاد کنند و این مسئله در ابتدای کار هم طبیعی و هم سازگارانه است. حتی افرادی که الان شما به آنها چشم میگویید، خودشان زمانی بله چشم گوی همکاران و پیشینیان خود بودهاند.
دلیل احساس خودکمبینی
دچار تعارض شدهاید
حال مشکل شما این است که این رفتار برای شما شکل تعارضی به خود گرفته است؛ یعنی کاری میکنید که خود از انجام آن راضی نیستید یا احساس میکنید که باید کاری کنید که شمارا راضیتر کند اما برای انجام آن، ثبات قدم کافی ندارید. پس خود را برای ایجاد سبکرفتاری جدید و مناسب در محیط کار آماده کنید. به طورطبیعی منظور از این سبک، داشتن غرور و خشم نیست.
کاری که شما باید بکنید
شما کافی است درباره خودتان هم همان حس احترام و ارزشمندی را داشته باشید که برای دیگران قائل هستید. همانقدر به دیگران اهمیت دهید که به خودتان اهمیت میدهید. اهمیت قائل شدن زیادی برای دیگران را به اولویت دادن به خود تغییر دهید. سعی کنید بهتدریج این الگوهای رفتاری را در خود ایجاد کنید. راهنما و الگوی شما هم میتوانند کسانی باشند که در همان محیط در کنار شما هستند. از رفتارهای آنها الگوبرداری کنید، ولی ارزشهای خود را هم دخیل کنید؛ مثلاً اگر جرئت ورزی یک همکار خود را ستایش میکنید از آن الگو بگیرید ولی اگر لحن او را دوست ندارید، آن را عوض و ملایمتر کنید.
این تغییرات را شروع کنید و به خود و تواناییهای خود ایمان داشته باشید. نگاه تبعیضآمیز به خود نداشته باشید و بدانید اگر با تعارض و از روی تعارف، چشم بگویید؛ اینها به خشم درونی تبدیل میشود و روزی سر برخواهد آورد؛ بنابراین نگذارید این ناراحتیها روی هم جمع شود. با تغییر برخوردتان، همکاران را برای انجام شیوه مناسب و منصفانه رفتار با خودتان آماده کنید.
در مواردی که رعایت نمیکنند، گاهی بیتوجه باشید و گاهی بهصورت مستقیم به آنها بازخورد دهید و حتی اعتراض کنید. البته همواره به آنها بهطور مشخص بگویید که دقیقا چه نوع برخوردی را برای خود مناسب و در شان خود میدانید. منظور این است که صرفاً اعتراض و گله نکنید، سعی کنید به آنها شیوه مناسب برخورد با خودتان را هم گوشزد کنید.
از همه اینها مهمتر، این است که کار خود را بر اساس شرح وظایف و با لحاظ کردن محدودیتهای خود انجام دهید و نگذارید آنها از شما خرده بگیرند و اگر هم گرفتند، سعی کنید ضمن پذیرش مسائل کاری، از خود دفاع کنید.
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده میگردد
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده گردید، علاوه بر اینکه امکان اصلاح و تبدیل آن به یک قدرت سازنده مشکل خواهد بود. بلکه به قدرت مخربی تبدیل خواهد شد که احتمال دارد شخص را بهطرف جنایت و خیانت و خودکشی نیز سوق دهد. پیاژه معتقد است اشخاصی که از عقده حقارت رنج میبرند، ممکن است کوشش کنند جنبههایی را که موجب ایجاد احساس حقارت در آنها میشود، از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو کنند و اصولاً سعی داشته باشند وانمود کنند که بالاتر از هر کس دیگر قرار دارند و بسیار متکی به خود و متعهد به نفس میباشند.
اما از آنجا که واقعا و باطنا به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه میکنند و برای شخصی که دچار عقده حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است. حال اگر عقده حقارت باعث غرور یا وحشت، لاف زدن یا اتکای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هر وقت که میخواهد به دیگران نزدیک شود بهاندازه کافی نسبت به وی همدردی و تفاهم نشان نمیدهند.
اگر پرسشی دارید یا نیاز به مشاوره تخصصی توسط دکتر مهدیه اسدی مقدم دارید، تماس بگیرید.